وقتی تردد بهعنوان شکلى از پویامندی تعریف میشود، نابرابری افراد جامعه در استفاده از شهر را بهتر نشان میدهد. آیا میتوان میزان تحرک افراد در فضای شهر را بر حسب جنسیتشان تحلیل کرد؟
تصور کنید زنی هر روز هنگامی که از سر کار برمیگردد باید از خیابان بیچراغی بگذرد که فقط روزها امن است و شبها تاریک و ناامن است. این زن پیشنهاد ساعات بیشتر کار و اضافهکاری میگیرد و میداند اگر پیشنهاد را قبول کند شانسش براى ترفیع بیشتر میشود. اما این پیشنهاد را رد میکند، چون نمیخواهد بعد از غروب به محل زندگیاش برسد و امنیتش را به خطر بیندازد. حاصل اینکه به خاطر وضعیت خیابان محل زندگیاش امکان کار بیشتر و درآمد بیشتر از او گرفته میشود.
زن دیگری را تصور کنید که برای رساندن فرزندش به مدرسه باید از مجتمع مسکونی محل زندگیاش تا محل مدرسه، سه بار اتوبوس عوض کند. تعداد زیاد دیگرى از زنان همین مجتمع مسکونی هر روز مسیر مشابه طولانی، شلوغ و خستهکنندهای را برای رساندن و برداشتن فرزندانشان از مدرسه طی میکنند. فاصله خانه و مدرسه زیاد نیست، اما انگار وجود این زنان و حرکت روزانه آنها در محل ایستگاههای اتوبوس و نقشه حرکت اتوبوسها در نظر گرفته نشده است.
اینها دو نمونه آشنا از نمونههای بیشمار مشکلات حملونقل و یا تردد (transportation) شهری هستند. تردد یعنی نقلمکانی که کوتاه-مدت، تکرارشونده و مداربسته باشد، یعنی شخص به هرجایی که رفتوآمد کند در پایان روز به مکان اولیه خود بازگردد. مثلا سفر میان دو شهر تردد محسوب نمیشود، اما رفتوآمد روزانه به محل کار، خرید در بازار و رساندن کودکان به مدرسه همه نمونههای تردد هستند. بحث تردد به شکل سنتی زیرمجموعه مطالعات جغرافیای انسانی (human geography) یا حملونقل شهری بوده است. جغرافیای انسانی شاخهای از جغرافی است که به مطالعه رابطه میان افراد، جوامع و فرهنگها و خصوصیات محیط زندگى آنها میپردازد. همانطور که دو نمونه بالا نشان میدهند، مسیر و شیوه و امکان تردد یک فرد و جنسیت او رابطه نزدیک دارند.
مطالعات و برنامهریزی شهرى بهطور سنتی دیدی مردسالار داشتهاند و آنطور که باید به بستر تاریخی-اجتماعی تردد زنان در شهر نپرداختهاند. مثلا در دهههای گذشته برنامهریزان شهری هنگام بررسی مسیر حرکت افرادی که در شهر رفتوآمد میکنند، ممکن است به مسیر انواع گروهها مانند کارمندان، تجار، و حتی مسیر و محل اجتماع پرسهزنان و ولگردان توجه کنند، اما خیلی وقتها به نیاز زنی که باید بچه به بغل از اتوبوس استفاده باشد، و یا در کوچه باریکى کالسکهای را هول دهد و یا یک زنبیل خرید سنگین را از مرکز خرید به خانه ببرد، توجهی نداشتند. زنان در ادبیات سنتی بحث تردد در فضای شهری غایب بودهاند.
یکى از دغدغههای پژوهشگران فمینیست برای حل این مشکل تعریف تردد بهمثابه پویامندی (mobility) در فضای عمومی است. پویامندی یعنی توان و میزان دسترسی به حرکت آزادانه، آسان و بیدغدغه در فضای شهری. مثلا رفتوآمد بسیارى از زنان در شب معمولا به خیابانهای روشن و امن محدود است و بنابراین پویامند نیستند. پویامندی فقرای حومهنشین در گرو خدمات حملونقل عمومی ارزان از حومه شهر به مکانهای دیگر شهر است. افراد یک جامعه به یک اندازه پویامند نیستند؛ پویامندی هر فرد با خصوصیات اجتماعی و فرهنگی جامعه در رابطه است.
وقتی تردد بهعنوان شکلى از پویامندی تعریف میشود، نابرابری افراد جامعه در استفاده از شهر را بهتر نشان میکند. حال برگردیم به پرسش ابتدای مقاله: میزان تحرک افراد در فضای شهر را بر حسب جنسیتشان تحلیل کند؟
تردد شهری بهمثابه پویامندی
تاریخ تحقیق درباره تردد شهری به اواخر دهه شصت در آمریکا برمیگردد. در آن دوره برنامهریزی تردد شهری رفتهرفته شکلی سازمانیافته و استانداردشده به خود گرفت. فضاهای شهری روبه رشد بودند و هر روز به تنوع وسایل نقلیه اضافه میشد، بنابراین دولت نیاز داشت برای برنامهریزی و مدیریت موثر شهر نقش جدیتر و فعالتری داشته باشد. توجه پژوهشگران علوم اجتماعی هم کمکم به بحث تحرک بهعنوان یک شاخص کیفیت و سهمگیری از فضای شهری بیشتر شد و بحث پویامندی افراد جامعه بر حسب خصوصیات اجتماعی و تاریخی مورد توجه قرار گرفت. در کنار ملاک جنسیت، پویامندی افراد با ناتوانی و کمتوانی جسمی، سالخوردگان یا افراد با ناتوانی و کمتوانی حرکتی هم کمکم وارد به حوزه بحث و پژوهش اضافه شدند.
دغدغه اصلی پژوهشگران این بود که ساکنان مختلف شهر به یک اندازه پویامند نیستند و لازم است فضای شهری طوری طراحی و مدیریت شود که تمام افراد در شهر آزادانه حرکت کنند. همان اوایل راه دو پژوهشگر به نام روزنبلوم (۱۹۷۸) و جیولیانو (۱۹۷۹) در تحقیقاتشان نشان دادند که در بحث پویامندی، تحلیلها بر حسب یک عابر فرضی انجام میشود که از نظر جنسیت خنثی است، یعنی فرض حوزه پویامندی این است که جنسیت این فرد بر میزان پویاییاش در شهر تاثیری ندارد. کمکم پژوهشگران دیگری نیز با جمعآوری آمار و مسیر رفتوآمد افراد در شهر نشان دادند که حتی در کشورهای توسعهیافته میان شکل و مسافت و زمان تردد شهری مردان و زنان تفاوتهای چشمگیری وجود دارد.
یکی از شاخههای تحقیق درباره محدودیت پویامندی زنان به موضوع آزار جنسی در فضای شهری میپردازد. آزار و خشونت جنسی نوعی ترس بر فضای شهری حاکم میکند که رفتوآمد زنان را به محلها و زمانهای خاص محدود میکند و رفتوآمد را مستلزم بهکارگیری روشهای مختلف مواظبت از خود، مثلا به همراه بردن شخصی دیگر میسازد. این اقدامهای پیشگیرانه تحرک زنان را به نحو جدی محدود میکند. چنانکه موجب میشود در صحنههای خاصی از جامعه به اندازه کافی حضور نداشته باشند. و این هم به نوبه خود آن حس ترس و خطر را حتی در زنانی که در این صحنهها حاضر میشوند تقویت میکند.
این رشته از تحقیقات به فعالیت کنشگران کارزار ضد-تجاوز مربوط میشود که بخشی از جنبش زنان است و در آمریکا خود را با این شعار بیان میکند که: «شب را پس بگیر» (Take back the night)، شعاری که در تظاهرات زنان در این زمینه مرتب به کار رفته است. معنای این شعار این است که هر زمان و مکان شهری – از جمله خیابان در شب – که به خاطر احتمال خشونت جنسی و تجاوز امکان تردد را از زنان ربوده است، باید به آنها پس داده شود. این تحقیقات در طول زمان به ابتکارهایی در سیاست شهری کمک کرده است و از جمله برنامههایی مثل «شهرهای ایمنتر» را در آمریکا به وجود آورده که بازرسی دقیق ایمنی شهری و طراحی محیطهای شهری را برای بهبود امنیت زنان در دستور کار قرار میدهد.
گذشته از بحث آزار جنسی و تاثیر آن بر تردد زنان، شاخه دیگر بحث تردد و جنسیت بر آن است که توضیح دهد چرا زنان (بخصوص زنان متاهل) معمولا مشاغلی دارند که به نسبت مشاغل مردان، فاصله کمتری با خانهشان دارد. موضوع رفتوآمد به محل کار در بررسیهای اجتماعی موضوع مهمی است، چراکه تنها فعالیتی است که مشخصا حوزههای خصوصی و عمومی را به هم پیوند میدهد و مرزهای تئوریک آنان را به چالش میکشد. الگوهای رفتوآمد به محل کار همچنین بازار مسکن را به بازار کار پیوند میدهند، چراکه قیمت و ارزش یک خانه متاثر از فاصله آن با بازار و مراکز اشتغال است و شخص خانهاش را بر اساس امکان مالی، هزینه و فاصلهاش از محل کار انتخاب میکند. در عین حال توجه خاص به مساله رفتوآمدهای کاری صورتهای دیگر تحرک زنان را که به کار مربوط نمیشود در سایه قرار داده است مثل تردد زنانی که کار نمیکنند و سفرهای درونشهری که اصولا به خاطر موقعیت زنان انجام نمیشود.
این دست سؤالها ما را وامیدارد که تردد را به شکلی انتقادی از زاویه جنسیت بکاویم. اما چگونه؟ یک راه که در این مقاله هم به کار رفته، استفاده از برخی از مفاهیم نظری و تعریفشده حوزه مطالعات فرهنگی است. پنج مفهوم وجود دارند که به نظر میآید میتوانند چارچوبی مفید برای بحث حاضر به دست دهند: مصرف، تکنولوژی، تنانگی (embodiment)، مردانگی و دستآخر فضاهای عمومی شهری. در ادامه تردد و جنسیت را از منظر این مفاهیم بررسی میکنیم.
تردد و تقسیمکار جنسیتی
در بیشتر جوامع تقسیمکار سویه جنسیتی دارد، حوزه تولید متعلق به مردان است و حوزه مصرف متعلق به زنان دانسته میشود. علاوه بر رفتوآمد کاری، الگوی ترددهایی که به هدف تفریح و سرگرمی و وقتگذرانی با دوستان، فعالیت اجتماعی و سیاسی و تحصیل انجام میشود نیز سویه جنسیتی دارند. بازارهای تولید و مصرف از جنسیت تاثیر میگیرند و به نوبه خود، الگوهای جنسیتی را در آنها تثبیت و تکرار میکنند. در عین حال، این الگوها ایستا نیستند و باید در نظر داشت که الگوهای جنسیتی رفتوآمد شهری چه آنهایی که درآمدزا و کاری هستند و چه غیر از آنها به نسبت تغییرات اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیک و همچنین الگوهای مصرف در حال تغییرند. پیشرفتهای تکنولوژیک مکان و زمان خرید را متحول کرده است. مثلا با انتقال بسیاری از مغازهها به فضای آنلاین الگوی خرید و مصرف افراد دگرگون شده است و در نتیجه سویه جنسیتی تردد و تحرک هم دستخوش تغییر شده است. اما نکته مهم در این میان آن انست که برای فهم رابطه جنسیت و تردد باید سویه جنسیتی تردد به بازار کار و بازار مصرف را بررسی کرد، مخصوصا آن گوشههای روزمره و غیررسمی خرید که در تحقیقها از قلم میافتند؛ مثلا خرید میوه از وانتهای میوهفروشی که به محلات مسکونی میروند، خرید از دستفروشان محلی، خرید از مغازههای پوشاک و مبلمان دستدوم، و یا استفاده از پوشاک و اسباب دوستان و آشنایان به جای خرید -که منجر به تردد میان دو خانه میشود و نه میان خانه و بازار.
جنسیت و دسترسی به منابع
جنسیت یک فرد در میزان دسترسیاش به منابع مختلف، از جمله زمان، سرمایه، مهارت و تکنولوژی نقش دارد. میزان دسترسی به نوبه خود رفتار، شکل و تجربه تردد آن فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. الگوهای جنسیتی که به هنجار تبدیل شده و در آنها مسئولیت کار در خانه را پا به پای نگهداری از فرزندان از وظایف زنان میشمارد، طبعا به تحرک کمتری برای زنان راه میدهد. در کنار وظایف خانگی، غیرقابل انعطاف بودن ساعات کار (که متناسب با وظایف خانگی زنان باشد) و دسترسی محدودتر به وسایل تردد شهری (مثل اینکه در برخی کشورها یا زنان نمیتوانند رانندگی کنند یا حتی از دوچرخه و موتورسیکلت استفاده کنند)، تحرک آنها را محدودتر میکند. معمول این است که گروههای فقیرتر تحرک کمتری دارند و در میان آنها زنان فقیر باز تحرک کمتری از مردان فقیر دارند. در عین حال، گاهی اشخاص محروم از تحرک آزاد رفتوآمدهای بسیار طولانی انجام میدهند که خود راهی برای کنار آمدن با محرومیت است؛ مثلا بسیاری از افراد بیخانمان ساکن شهرهای بزرگ روزانه مسیری طولانی در شهر را میپیمایند و در حوزهای بزرگ در شهر پرسه میزنند و یا برخی از افراد طبقه محروم دست به سفر زمینی و کمخرج میزنند و پای پیاده فواصل طولانی را طی میکنند. مهارت در تردد نیز (مثلا مهارت در راندن و تعمیر وسیله نقلیه) سویه جنسیتی دارد که بر امکانات و فرصت یادگیری و به این ترتیب دسترسی به وسیله نقلیه تاثیر میگذارد.
از سوی دیگر، تغییرات اجتماعی و فرهنگی، دسترسی به بسیاری از وسایل نقلیه را عمیقا تغییر داده است. تغییرات فرهنگی سبب ورود طراحیهای جدید به بازار میشوند، چنانکه طراحی دوچرخه به نسبت معنای فرهنگی و جنسیت مصرفکننده آن تغییر کرده است و سالهاست دوچرخههایی در بازار عرضه میشوند که متناسب با سایز و بدن زنان طراحی شدهاند. ورود محصول این طراحیهای جدید به جوامع سنتی به نوبه خود میتواند مشوق گروهی باشد که تا آن زمان از استفاده از دوچرخه محروم بودهاند. افزایش استفاده از دوچرخه طراحان شهری را به فکر وامیدارد که خیابانها و قوانین راهنمایی و رانندگی را بر اساس نیاز تغییر دهند. در مواردی خود دولت به خاطر مجموع دلایلی مردم را به استفاده از دوچرخه تشویق میکند. بنابراین تردد مثلا با دوچرخه هم حاصل فرهنگ و سیاستگذاریهای دولتی و سهم از زنان در جامعه است و هم بر تمام این عوامل تاثیر میگذارد.
تردد و هویت جنسیتی
یک بحث دیگر در حوزه تردد و جنسیت موضوع هویت جنسیتی است. یکی از مباحث تئوریک که میتواند در بسط ارتباط میان فهم شخص از فردیت و شخصیت خود و تحرک او راهگشا باشد، بحث تنانگی است. میدانیم که بدن نیز ساحتی از برساختههای اجتماعی و فرهنگی است و تصوری که هر فرد از بدن خود دارد و همینطور ارزشها و رفتاری که به این تصور شکل داده در بستری تاریخی فرهنگی معنا مییابد. بالطبع فهم و تصور فرد از تحرک و سهم گیری از فضای شهر نیز بر اساس تصورات جنسیتی و آنچه از طریق قالبهای فرهنگی پذیرفته و ادامه داده تفاوت پیدا میکند. در بیشتر جوامع، بدن زن طوری تحت لوای اصول فرهنگی قرار میگیرند که آنها را در مقابل آزار جنسی مردان آسیبپذیرتر میکند و از آنها رفتاری مطابق هنجارها و قواعد پذیرفته اجتماعی انتظار دارد تا احترام و امنیتشان برقرار باشد. این اصول هنجارین و «انضباطی» (disciplinary) که دختران جذب میکنند و از آن پیروی میکنند باعث میشود آنها در محدوده کوچکتری از محله خود بازی کنند، از رفتوآمد به محلههای تاریک، دور و یا «خطرناک» دوری جویند و حتی در شکل تردد، مثلا شکل راه رفتن یا انتخاب وسیله رفتوآمد از مردان متفاوت باشند.
مهارت نیز یک امر تنانه (embodied) است، مثلا مهارت دوچرخهسواری یا موتورسواری و حتی سوار شدن و مسافرت در تاکسی، در حافظه ماهیچه و فهم فرد از بدن نقش میبندد. یادگیری این مهارتها در یک فرآیند اجتماعی اتفاق میافتد و معنای اجتماعی دارد. حتی در جوامع غربی هم مفهوم «زنانه حرکت کردن» وجود دارد و با نوعی خویشتنداری و حیا (یا برعکس اغوا) همبسته است. با وجود آنکه زنان و مردان با قابلیتهای فیزیکی نهچندان دوری به دنیا میآیند، تنشان به شکل بسیار متفاوتی در اجتماع برساخته میشود و این موضوع بر انتخاب آنها در شکل تردد تاثیرگذار است.
در تحلیل جنسیتی تحرک، باید در نظر داشت که تحرک با لذت فیزیکی / بدنی همراه است و دسترسی به این لذت فیزیکی و تجربه حرکت آزادانه در محیط شهری (مثلا موقع موتورسواری) توزیع نامتناسبی میان زنان و مردان دارد. مضاف بر این، بدن نوعی ابزار بیان و ارائه هویت است و تفاوت الگوهای جنسیتی ارائه هویت (مثلا در تفاوت لباس پوشیدن زن و مرد) نیز از جمله برساختههای فرهنگی است. انتخاب شیوه تردد هم بسته به اینکه شخص چگونه میخواهد خود را به جامعه بنمایاند متفاوت است. چنانکه ممکن است در میان گروهی از زن و مرد استفاده از دوچرخه برای رفتوآمد کاری ارزش باشد (مثلا در هلند) و در میان گروهی دیگر غیرعادی به نظر بیاید (مثلا در امارات) یا اصولا استفاده زنان از دوچرخه با موانع فرهنگی روبهرو باشد (مثل ایران).
تردد و جنسیت بهمثابه یک نماد
فهم کارکرد نمادین جنسیت در جامعه میتواند به فهم از معنای تحرک در یک جامعه کمک کند. در تعبیر نمادین حرکت زن و مرد در اندیشه غربی، مرد متحرک و زن ساکن فرض شده است. این مرد است که بین فضاهای گوناگون تردد میکند و این زن است که در خانه میماند. سیستم نمادین حرکت جنسیتی در فهم از جامعه و طراحی کالاها و وسایل نقش دارد و معمولا کالاها را به جنسیت مصرفکننده مرتبط میداند. مثلا در تبلیغات آمریکایی، زنان را برای راندن اتومبیلهایی که شتاب و قدرت کمتری دارند مناسبتر میدیدند. تکنولوژی وسایل نقلیه، هویت و تحرک مردانه و نمادهای فرهنگی که این تحرک برمیسازد همگی در تولید و تبلیغ وسایل نقلیه و اشکال تردد نقش بارز دارند. از فیلمهای اَکشن گرفته تا تبلیغات اتومبیلها و لوازم یدکیشان، یا تبلیغات وسایل نقلیه خاص مانند تراکتور، همگی مملو از نمادهای مردانگیاند. میتوان نتیجه گرفت که تردد با نمادها و تعبیرات مربوط به زنانگی و مردانگی نیز رابطهای تنگاتنگ دارد.
تردد و محیطهای جنسیتی شده
رفتوآمد روزانه در یک شبکه از راهها و خیابانها و همینطور مکانهای ساختهشده برای تردد (ایستگاههای اتوبوس و پارکینگها) اتفاق میافتد. طراحی و شمایل این شبکه با فهم از تکنولوژی رفتوآمد و سفرهای درونشهری و اهداف و خصوصیات مورد انتظار از آن (مسافت، هزینه سفر، برنامه زمانی وسایل عمومی) ارتباط نزدیک دارد و بهطور کلی حاوی یک ساختار اجتماعی و جنسیتی است که تحرک روزمره در آن جاری است. خصوصیات فیزیکی این فضاها بر استفاده زنان و مردان از آن تاثیر چشمگیر دارند.
مجموعه این بحثها نشان میدهد که تردد هم مانند بسیاری دیگر از رفتارهای اجتماعی جنسیتی شده است و تحت تاثیر نوعی بیعدالتی و سیاست جنسیتی قرار دارد. از الگوهای شکلدهنده بازار کار و مصرف گرفته تا لذت حرکت آزادانه در شهر، حس امنیت در ساعات و مکانهای مختلف، استفاده از انواع وسایل نقلیه خصوصی و عمومی، و نمادهای بدیهی پنداشته جنسیتی همگی استفاده زنان از شهر و راههای تردد در آن را شکل میدهند و نقشهای جنسیتی را تثبیت و بازتولید میکنند. توجه آکادمیک به این موضوع میتواند طراحی تردد شهری را در جهت استفادهای عادلانهتر سوق دهد و راهی برای فهم عمیقتر و نظاممند جنسیت در فضای عمومی بگشاید.
برگرفته از مقاله فراتر از «زنان و تردد»: به سوی جغرافیاهای جدید جنسیت و پویامندی نوشته رابین لا، متخصص جغرافیای شهری و عضو دانشکده جغرافی دانشگاه اتاگو در نیوزیلند
منبع: میدان